باراباس(barabas)

در این وبلاگ سعی شده که هر آنچه که مخاطبین لازم و احتیاج داشه باشند را فراهم سازد. (مدیر وبلاگ)

باراباس(barabas)

در این وبلاگ سعی شده که هر آنچه که مخاطبین لازم و احتیاج داشه باشند را فراهم سازد. (مدیر وبلاگ)

سیر تکامل آقا پسرها و دخترخانم ها

سیر تکامل آقا پسرها

سن 14 سالگی : تازه توی این سن، هر رو از بر تشخیص میدن . اول بدبختی
سن 15 سالگی : یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن ... از قیافه خودشون بدشون می یاد
سن 16 سالگی : توی این سن اصولا راه نمیرن، تکنو می زنن ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن
سن 17 سالگی : یه کمی مثلا آدم میشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند می خونن ... یادش به خیر اون روزها که تکنو نبود راک ن رول می خوندن
سن 18 سالگی : هر کی رو می بینن تا پس فردا عاشقش میشن ... آخ آخ ...آهنگ های داریوش مثل چسب دو قلو بهشون می چسبه
سن 19 سالگی : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تیز میشن ... ابی گوش میدن
سن 20 سالگی : از همه شون رو دست می خورن ...ستار گوش میدن که نفهمن چی شده
سن 21 سالگی : زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن ... مثلا عاقل می شن
سن 22 سالگی : نه می فهمن که زندگی همش عشقه ... دنبال یه آدم حسابی می گردن
سن 23 سالگی : یکی رو پیدا میکنن اما مرموز میشن ... دیدشون عوض می شه
سن 24 سالگی : نه... اون با یه نفر دیگه هم دوسته ...اصلا لیاقت عشق منو نداشت
سن 25 سالگی : عشق سیخی چند؟ ... طرف باید باباش پولدار باشه... حالا خوشگل هم باشه بد نیست
سن 26 سالگی : این یکی دیگه همونیه که همهء عمر می خواستم ... افتخار میدین غلامتون باشم ؟
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم

سیر تکامل دختر خانمها


سن 14 سالگی : تا پارسال هر کی بهشون می گفت چطوری؟ میگفتن ... خوبم مرسی ... حالا میگن مرسی خوبم
سن 15 سالگی : هر کی بهشون بگه سلام ... میگن علیک سلام ... نقاشیشون بهتر میشه » بتونه کاری و رنگ آمیزی
سن 16 سالگی : یعنی یه عاشق واقعیند ... فردا صبح هم میخوان خودکشی کنن ... شوخی هم ندارن
سن 17 سالگی : نشستن و اشک می ریزن ... بهشون بی وفایی شده ... کوران حوادث
سن 18 سالگی : دیگه اصلا عشق بی عشق ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی کنن
سن 19 سالگی : از بی توجهی یه نفر رنج می برن ... فکر می کنن اون یه آدم به تمام معناست
سن 20 سالگی : نه , نه ... اون منو نمی خواست آخرش منو یه کور و کچلی می گیره ... می دونم
سن 21 سالگی : فقط سن 27-28 سالگی قصد ازدواج دارن ، فقط
سن 22 سالگی : خوش تیپ باشه ، پولدار باشه ، تحصیلکرده باشه ، قد بلند باشه ، خوش لباس باشه ... آخ که چی نباشه
سن 23 سالگی : همهء خواستگارا رو رد می کنن
سن 24 سالگی : زیاد مهم نیست که چه ریختییه یا چقدر پول داره ، فقط شجاع باشه ، ما رو به اون چیزی که نرسیدیم برسونه
سن 25 سالگی : اااااااه ، پس چرا دیگه هیچکی نمی یاد... هر کن میخواد باشه ، باشه
سن 26 سالگی : یه نفر می یاد ، همین خوبه ، بله
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمیومدی

 

فرق حمام کردن آقایون و خانمها

فرق حمام کردن آقایون و خانمها

یک دختر در حمام

ساعت ۴ بعد از ظهر

۱ـ لباساشو رو درمیاره٬ رنگ روشن ها رو تو یک سبد و تیره ها رو تو یکی دیگه میگذاره

۲ـ در حموم رو از تو قفل میکنه٬ جلوی آیینه می ایسته٬ شکمش رو که تمام مدت داده بود تو٬ میده بیرون و شروع میکنه به غر غر و ایراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش

۳ـ در کمد رو باز میکنه انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت٬مو٬ بدن٬ کف پا و ... رو بیرون میاره و می چینه رو لبه وان

۴ـ موهاش رو با شامپوی نارگیلی تقویت کننده٬ پرپشت کننده٬ براق کننده و...میشوره و هفده دقیقه ماساژ میده

۵ـ یکبار دیگه با همون شامپو موهاشو میشوره

۶ـ نرم کننده معطر پرتقالی رو به موهاش میماله تا ۶۰ میشماره

۷ـ سی و پنج دقیقه زیر دوش می مونه.خوب آخه باید خیالش راحت بشه که تمام مواد شیمیایی از موهاش پاک شده. وگرنه بعد از حموم موها وز میکنه

۸ـ خمیر ریش داداشی رو کش میره و شیش کیلو خالی میکنه رو ساق پا و دست و پشت لب. بعد یه تیغ بر میداره و یا علی. آی

۹ـ موهاش رو حسابی می چلونه٬ حوله رو مثل عمامه می پیچه دور سرش. تو آیینه خودشو ورانداز میکنه. از اینکه در اثر کشش حوله چشم و ابروش کشیده شده٬ احساس خوشگلی می کنه و یه ماچ گنده واسه عکس خودش تو آیینه میفرسته

۱۰ـ خوشحالیش زیاد دوام نمیاره. چون یه جوش سرسیاه بی اجازه نوک دماغش سبز شده

۱۱ـ تمام نقاط بدنش رو معاینه میکنه و با ناخن و موچین میره به جنگ جوشها و موهای زائد بی تربیت

۱۲ـ حوله ش رو می پوشه و میره به اتاقش.تمام بدنش رو با لوسیون چرب میکنه

۱۳ـ چهل بار لباس می پوشه و در میاره تا انتخاب کنه

۱۴ـ ۴۸ دقیقه پشت میز توالت می شینه و آرایش میکنه

ساعت ۸ شب

یک پسر در حمام

ساعت ۴ بعد از ظهر

۱ـ همون طور که رو تخت نشسته ٬ لباساشو میکنه. هر کدوم رو پرت میکنه یه گوشه اتاق

۲ـ نیم وجب حوله رو میگیره دور باسنش و میره به سمت حموم

۳ـ می ایسته جلوی آیینه. شکمش رو میده تو. بازو میگیره. فیگور چپ٬ فیگور راست٬ نیم ساعت قربون صدقه خودش میره٬ (این قدوبالا رو ببین چه کرده .لای لای لالای لای)مامان جونش هم از تو آشپزخونه تایید میکنه

۴ـ زیر بغلش رو بو میکنه و رنگ چهره ش بر میگرده. سبز٬ آبی٬ بنفش

۵ـ در کمد شامپو ها رو باز نمیکنه چون اصلا توش چیزی نداره

۶ـ با قالب صابون سبزش زیر بغلهاشو کف مالی میکنه. یه عالمه مو می چسبه به صابون

۷ـ با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم میشوره

۸ـ نرم کننده مو؟؟؟ برو بابا

۹ـ زیر دوش میگوزه و به خاطر اکو شدن صداش تو حموم ٬کر کر میخنده

۱۰ـ دو دقیقه بعد دوباره میزنه زیر خنده٬ آخه این دفعه بوش رسیده به دماغش

۱۱ـ چاه حموم رو هدف گیری میکنه و میشاشه توش

۱۲ـ از زیر دوش میاد بیرون و یکهو می بینه یادش رفته بوده در حموم رو ببنده. و همه فرش و کف خونه خیس شده.( بیخیال...مامان خشک میکنه

۱۳ـ حوله فسقلیش رو می پیچه دور باسنش و همون طور خیس خیس میره تو اتاق

۱۴ـ حوله خیس رو پرت میکنه رو تخت و ۲ دقیقه ای لباس می پوشه

ساعت ۴:۱۵ بعد از ظهر

 

دختر ها و پسر ها چگونه نیمرو درست می کنند

دختر ها و پسر ها چگونه نیمرو درست می کنند

دخترها

توی ماهیتابه روغن میریزن
اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
- تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن

پسرها

توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
توی ماهیتابه روغن میریزن
توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
چند تا فحش میدن
دنبال کبریت میگردن
با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن
چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
دنبال نمکدون میگردن
نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
نمکدون رو پر از نمک میکنن
صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
سریع برمیگردن توی آشپزخونه
تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
ماهیتابه رو میندازن توی سینک
دنبال ظرفهای مسی میگردن
قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
چند تا فحش میدن و بلند میشن
نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن
پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن

 

جوادترین های سال

جوادترین اسم:در این زمینه هیات داوران به علت انبوه اسامی کار دشواری را پیش رو داشت اما پس از رایزنی های فراوان از میان شیر علی،قلی ،انریکو و ثابت جایزه به اسم قباد اهدا شد

جوادترین سرگرمی:داوران در این بخش از میان دوردرجا،چت،تک چرخ،قلیون و منچ جایزه را مشترکا به چت و قلیون اهدا کرد

جوادترین ساز:نامزد های این بخش گیتار،بوق بیابونی،کمونچه ،گیتاربیس و سه تار بود که داوران محترم جایزه را لایق گیتار دانست

جوادترین خواننده غیر مجاز سال: در این قسمت هیات داوران با تقدیم دیپلم افتخار به حسن شماعی زاده،جایزه جو اد بلورین را با اکثریت ارا به داوود بهبودی تقدیم کرد

جوادترین البوم سال: تنها قسمتی که داوران بدون هیچگونه اختلاف نظر به نتیجه رسیدند....البوم دیوونه منصور

جوادترین اهنگ سال: در حالی که همه نفس ها در سینه حبس شده بود تیم داوری با تقدیم دیپلم افتخار به اهنگ نون ودلقک جایزه اصلی را به علی رضا عصار و اهنگ خیال نکن نباشی بدون ت

جایزه ویژه:در این قسمت به خاطر یک عمر فعالیت جوادی و گسترش مسلک جواد جایزه ویژه به عباس قادری اهدا شد.قادری در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود به روی صحنه امد و در میان شور و حال عرفانی مردم جایزه را دریافت کرد

جواد های مطبوعات: جوایز با دقت تمام اهدا گردید...روزنامه خبر ورزشی،ستون پنجره نقره ای و امیر مهدی ژوله در بخش های جواد ترین نشریه و ستون و نویسنده به حق خود رسیدند

جواد ترین گزارشگر سیما: در حالی که به علت شایسته بودن همه میرفت که کار به دعوا بکشد جایزه به جواد خیابانی اهدا گردید.جواد پس از دریافت جایزه گفت: این جایزه را که حاصل یک عمر تلاش میدانم به استادم اسکندر کوتی تق دیم مینمایم.در ضمن من شریک تجاری مهندس نیستم

جوادترین سایت سال: هیات داوران ضمن سپاس از سایت پندار، به علت گرافیک واستانداردهای کامل جوادی جایزه را به سایت چلچراغ پیشکش کرد

جوادترین کتاب سال: داوران در اقدامی عجیب جایزه را مانند سال گذشته به اقای مهندس برای کتاب اهنگ برای موبایل تقدیم نمود.کتابی کامل که در ان انواع اهنگ ها از موتزارت و باخ گرفته تا ویرون بشی ای دل و بدنام وپلنگه موجود است تا روی گوشیتان(????) نصب و از نوای رویایی ان لذت برید

جوادترین صحنه سال: صحنه ای که شهرام خان ناظری با ان سیبیل خاص!! و عینک قرمز در تلویزیون ظاهر شد و شعر فردوسی را در میان بهت همه ما اشتباه خواند(پی افکندم از نظم کاخی بلند..کز اب و اتش!!!!!!! نیابد گزند

جوایز بخش های جانبی: داوران جواد بلورین را به عمو رحیم به عنوان شیرینی فروشی ،حس ن روباه به عنوان جواد قهرمان،تکیه کلام(جونه تو سالاره)،مانتو خفاشی در بخش پوشاک، ادکلن بیک،لاستیک وکفش سفید،یخ در بهشت وخاکشیر(مشترکا) برای نوشیدنی گوارا اهدا شد

جوادترین فوتبالیست سال: مهمترین جایزه..خیلی ها دوست داشتند جای این برنده رویایی بودند.به همین دلیل داوران نفر برگزیده این بخش را برای افزایش هیجان در انتها اعلام نمودند.نیکبخت واحدی در حالی که تل قشنگش را با ان چسب دماغش ست کرده بود جایزه را دریافت کرد.در حالی که اکثریت یوزپلنگ های سالن را بغض و گر فرا گرفته بود

بیانیه هیات داوران با صدای بهرام شفیع قرائت شد و در ان ارزو کردند که سالی مملو از جواد و بدور از هرگونه تیتیش باشیم.شفیع نیز به علت برگزاری موفق مراسم به شدت از سوی حضار تشویق شد

و سرانجام رییس دائمی هیات داوران در میان فریاد های مردم برای نصیحت پشت میکروفون تشریف فرما شدند. مسعود خان کیمیایی حرف های مهمی ایراد کردند که به علت تکراری بودن بی خیال